مشروح محاکمه پنج تن از جوانانی که در روز عاشورا دستگیر شدند

 

رژیم می خواهد در یک رشته دادگاه های نمایشی شانزده تن از جوانان دستگیرشده بعد از عاشورا را محاکمه کند. این افراد را به گونه ای انتخاب کرده اند که هر کدام نماینده یکی از گروهای فکری مخالف باشند. به این وسیله زمینه را برای محاربه نامیدن همه معترضان و مخالفان و صدور اعدام های دسته جمعی آماده سازند. دادگاه پنج تن از این شانزده صبح روز (شنبه) برگزار شد.  


خبرگزاری حکومتی ایسنا: قاضی صلواتی در آغاز جلسه رسیدگی گفت: بر اساس فرمایشات مقام معظم رهبری مافوق قاضی فقط خدا و قانون است و بر اساس تبصره‌ ماده‌ی ‌١٨٨ قانون آیین دادرسی کیفری متهمان و سایر اشخاص چنانچه باعث اخلال در نظم دادرسی شوند دادگاه می‌تواند اقدام به بازداشت آنها کند.


قاضی صلواتی به تفهیم ماده ‌١٩٢ قانون آیین دادرسی به متهمان پرداخت و گفت: متهمان در موقع دادرسی خلاف حقیقت، وجدان، قوانین، ادب و نزاکت سخن نگویند. در حین محاکمه از ذکر نام افرادی که در دادگاه نیستند خودداری کنند. چنانچه لازم باشد این موارد در جلسه‌ی غیرعلنی رسیدگی خواهد شد.


وی با اشاره به تبصره‌ دیگر ماده‌ی ‌١٨٨ قانون آیین دادرسی کیفری خطاب به خبرنگاران، گفت: طبق این ماده خبرنگاران رسانه‌ها، جراید و سایت‌ها می‌توانند با حضور در دادگاه بدون ذکر نام و مشخصات متهمان از جریان رسیدگی گزارش تهیه کنند.


در ادامه‌ نماینده‌ی دادستان با قرائت کیفرخواست انفرادی متهم پرونده اول گفت: س – گ متهم است به اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور، توهین به مقام معظم رهبری از طریق ارسال ایمیل به دادگاه کیفری لاهه، فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی از طریق فعالیت گسترده در جهت طرح براندازی و جنگ نرم، عضویت در فیس‌بوک و ارسال پیام‌های متعدد و دعوت به سایت بالاترین، همکاری وسیع با خبرگزاری‌های معاند نظام، شرکت فیزیکی فعال در تجمع غیرقانونی ‌‌٢٥، ‌‌٢٦، ‌‌٢٨، ‌‌٣٠ خرداد، روز قدس، ‌‌١٣ آبان، ‌‌١٦ آذر، تاسوعا و عاشورا و تنظیم شکوائیه علیه مقام معظم رهبری و ارسال آن به دادگاه کیفری لاهه و نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی.

متهم در دفاع گفت: در تجمعات غیرقانونی ‌‌٢٥، ‌‌٢٦ و ‌‌٢٨ خرداد شرکت کردم و در راهپیمایی ‌‌٢٥ خرداد علیه انتخاباتی که برگزار شد و علیه دولت شعار دادم و در تظاهرات‌های بعدی به صورت سکوت به راهپیمایی ادامه دادم.

وی ادامه داد: بعد از سخنرانی مقام معظم رهبری در تجمعات به صورت مستقیم حضور نداشتم. در تجمعات ‌‌٣٠ تیر، ‌‌١٨ تیر، ‌‌١٦ آذر و ظهر عاشورا حضور داشتم. در سه اغتشاش اول با ماشین حضور داشتم و تنها اقدام به بوق‌زدن کردم اما در ظهر عاشورا در مقابل پارک لاله شاهد جریانات بودم.

"س – گ" گفت: اقدام به ارسال ایمیل می‌کردم و اخبار سایت‌هایی مثل بالاترین را می‌خواندم و احساس می‌کردم شاید رسانه‌های خارجی از آن مطلع نباشند و برای آنها ارسال می‌کردم. در سه هفته‌ی اول پس از انتخابات روی پشت‌بام الله اکبر می‌گفتم. پیرامون شرکت در اغتشاشات ‌‌١٣ آبان، ‌‌١٦ آذر و ظهر عاشورا و فوت آیت‌الله منتظری به حدود ‌‌١٠٠ نفر
SMS ارسال کردم.

وی با بیان اینکه عضو خبرنامه‌ محسن سازگارا بودم، ادامه داد: فکر می‌کردم چون او قبلا خودش در نظام بوده و بعد جدا شده حتما نظام مشکلی داشته است و حرف‌های ایشان را باور می‌کردم. فکر می‌کردم در قبول نداشتن نتیجه‌ انتخابات و نظام اکثریت هستیم و در اغتشاشات به ما ظلم می‌شود و نظام و دولت سعی می‌کند صدای مخالفان را به هر نحوی خفه کند و این دائما از طریق سایت‌ها و رسانه‌ها به ما القاء می‌شد.

وی در مورد ارسال نامه به دادگاه لاهه توضیح داد: این نامه در بالاترین نوشته و تبلیغ شده بود و من جزو امضاکنندگان آن بودم و دوستانم را هم تشویق می‌کردم که امضا کنند. در این نامه ایشان را خودکامه و حتی دیکتاتور خوانده بودم. من هم چون کل نظام را مقصر می‌دانستم و فکر می‌کردم که در انتخابات تقلب شده و نظام سعی می‌کند به هر نحوی صدای مخالف را سرکوب کند، این اقدامات را انجام می‌دادم تا نتیجه‌ی انتخابات باطل شود و نظام را تحت فشار بگذارم.

س – گ در رابطه با حضورش در حوادث ظهر عاشورا، عنوان کرد: در روز تاسوعا یکی از دوستانم تماس گرفت و گفت که در انقلاب تجمع صورت گرفته و مردم معترضند و کف و سوت و دست زدن هم انجام شده است. هنگامی که شب آن روز برای گرفتن نذری قرار گذاشته بودیم من در سایت بالاترین خواندم آن شب قرار است که خاتمی در حسینیه‌ی جماران سخنرانی کند. من به دوستی که در نیاوران حضور داشت این موضوع را گفتم و در سایت بالاترین نوشته شده بود که جمعیت زیادی قرار است به آن سمت بروند که دوستم پس از چند ساعت با من تماس گرفت و گفت که تجمع شده و مردم اعتراض می‌کنند و شعار می‌دهند و گفت که در تجمع شب تاسوعا در نیاوران شرکت کنم. من هم به آن سمت حرکت کردم اما مسیر از میدان قدس به بعد بسته شده بود. مسیرم را به سمت خیابان شریعتی کج کردم که دوستم با من تماس گرفت و گفت که تیر هوایی شلیک شده و جمعیت متفرق شده و ما همدیگر را در بلوار کاوه ملاقات کردیم.

این متهم گفت: دوستم در آن ملاقات اصرار کرد فردا (روز عاشورا) با همدیگر در تجمع شرکت کنیم. من گفتم دو تن از فامیل‌های من هم هستند و من حتما همراه خانواده‌ام شرکت می‌کنم. صبح آن روز فامیل‌مان به من زنگ زد و گفت که ما در حال حرکت هستیم. بعد از آن
SMS از دوستم دریافت کردم که نوشته شده بود دوستان من در میدان فردوسی منتظرند. من قصد نداشتم خیلی زود به آنجا بروم ولی موافقت کردم و رفتم.

وی ادامه داد: من بدون اطلاع خانواده در روز عاشورا از خانه بیرون رفتم و بعد از آنکه به محل ملاقات با دوستانم رسیدم مسیرمان را به سمت پایین شهر کج کردیم. ماشین را در کوچه همدان که منتهی به کارگر شمالی است پارک کردم و پیاده شدیم و دیدیم که جمعیت به صورت پراکنده حضور دارند و چند بار از آنجا (خیابان همدان) تا تقاطع خیابان کارگر را طی کردیم. مردم به صورت پراکنده حضور داشتند و در آن قسمت از شهر شعارهایی می‌دادند مانند مرگ بر دیکتاتور. من دو بار شعار دادم یکی شعار مرگ بر دیکتاتور بود و دیگری عزا عزاست روز عزاست امروز، ملت سبز ایران صاحب عزاست امروز و یکبار هم دستم را به نشانه‌ی "
v" بالا بردم و دوستانم را دیدم که از صحنه‌هایی که در پارک لاله اتفاق می‌افتد فیلمبرداری می‌کنند.

وی افزود: من همان موقع با دو فامیل‌مان که قرار بود در تظاهرات شرکت کنند تماس گرفتم اما صدایشان واضح نمی‌آمد. حدس زدم که در میدان آزادی هستند و با دوستم به سمت میدان آزادی حرکت کردیم. از تجمع خبری نبود و خیابان به سمت انقلاب و امام حسین (ع) بسته بود و من هر چه سعی کردم که مجددا با اقوام‌مان تماس بگیرم نشد. پس به خیابان جمالزاده رفتیم تا نذری بگیریم. دامنه‌ی اغتشاشات به نزدیکی بلوار کشاورز و کارگر هم کشیده شده بود اما در آنجا هم نذری تمام شده بود. سوار ماشین شدیم که برگردیم و در مسیر چند بار بوق زدیم. بعد از آن دوستانم را به محل سکونت‌شان رساندم و به منزل رفتم و آن روز دستگیر نشدم.

وی در ادامه خاطرنشان کرد: اعتقادم این بود که اتفاقاتی که در این روز افتاد مغایر چیزی بود که من تصور می‌کردم. من تصور می‌کردم اگر اعتراضی صورت می‌گیرد در تظاهرات انجام می‌شود اما نه با هلهله کردن بلکه از طریق دسته‌های عزاداری که از مسیر رد می‌شوند و مثلا یک رمان سبز به مچ‌شان بسته باشند.

س - گ درباره‌ی علت اینکه در رابطه با سه اغتشاش ‌‌١٦ آذر، ‌‌١٣ آبان و ظهر عاشورا
SMS ارسال کرده است، گفت: در سایت بالاترین مطلبی نوشته شده بود که در این روزها چون مراسم مذهبی انجام می‌شود تظاهرات آزاد است و می‌توانیم در قالب آن تظاهرات، شعارها و اعتراضات‌مان را بیان کنیم. پس فکر نمی‌کردم که SMS ارسالی من منجر به چنین اتفاقاتی می‌شود.

وی افزود: در ‌‌١٦ آذر با همان دوستم و یکی دیگر از فامیل‌هایمان در خیابان انقلاب حضور یافتیم اما اغتشاش تقریبا تمام شده بود و فقط چند بار اقدام به بوق زدن کردیم. در ‌‌١٨ تیر هم با خانواده‌ام بودم و یک دفعه گرفتار تجمعات شدم ولی با آن همراهی کردم و خواهرم فیلمی از صحنه‌ی اغتشاشات تهیه کرده بود که من آن فیلم را به برخی رسانه‌های خارجی ارسال کردم. اما در رابطه با تجمعات غیرقانونی قبل از ‌‌٣٠ خرداد به صورت فعال در تظاهرات حضور داشتم. در دو تجمع آخر یعنی ‌‌٢٨ و ‌‌٢٦ خرداد به صورت سکوت در تجمع شرکت کردم.

وی با تاکید مجدد بر اینکه از اخبار، اطلاعات و فیلم‌ها از طریق فیس‌بوک مطلع می‌شده است، گفت: از طریق سرویس ریدر گوگل، اخبار بالاترین، ایران پرس‌نیوز، جرس، خبرگزاری نهضت آزادی ایران و همچنین برخی خبرگزاری‌های داخلی مانند قلم، کلمه و ... از زمان اغتشاشات بعدی مطلع می‌شدم و در آن شرکت می‌کردم. در رابطه با روز عاشورا تصور من این نبود که وقتی برای آن تبلیغ می‌کنم کاری کرده باشم که به توهین به اعتقادات ختم شود.

نماینده‌ دادستان از متهم خواست دفاعیات تکمیلی خود را با توجه به طولانی شدن دفاعیات در جلسه‌ بعدی ارایه کند.

وی از متهم سوال کرد: شما ضمن اینکه اذعان دارید از مرحله‌ای به بعد برای تقابل با نظام جلو آمدید و از رسانه‌های بیگانه خط می‌گرفتید ولی در دفاعیات‌تان می‌گویید که کار در حد یک اعتراض بوده است و این توجیه قابل قبول نمی‌رسد که متهم صحبت‌های نماینده‌ی دادستان را تایید کرد.

متهم پرونده‌ی اول در پاسخ به این سوال نماینده‌ی دادستان که پرسید آیا اقرارهایی که در چند بازجویی گذشته داشته‌اید را قبول دارید؟ گفت: بله.

فراهانی از متهم سوال کرد: آیا واقعا پشیمان هستید و اگر پشیمان هستید چه اشتباهی مرتکب شده‌اید و برای جوانان دیگری که همسن و سال شما هستید چه مطلبی را دارید که بگویید؟

متهم در پاسخ گفت: در رابطه با اینکه پشیمان هستم دلیل آن این است که تعدادی از دوستانم که از شهرستان آمده بودند و گفتند نتیجه‌ی انتخابات آنگونه که ما فکر می‌کنیم که کاندیدای خاصی باید رای می‌آورد نیست. خواهران من هم که طرح پزشکی خود را در شهرستان طی می‌کردند به این نتیجه رسیده بودند. این موضوع من را متوجه کرد که همه‌ی کارهای من غلط و کورکورانه بوده و من بدون تحقیق و بررسی با شنیدن حرف‌ها و القائات دشمنان، انتخابات را محکوم کردم. آن زمان دیگر کار از کار گذشته بود و من دستگیر شدم.

وی گفت: این ظن هنوز در ذهن من وجود داشت که بعد از دستگیری‌ها تجاوز، شکنجه، اعترافات زوری و قرص خوراندن وجود دارد و هیچکدام از حرف‌ها را باور نمی‌کردم. همین‌ها مبنای خیلی از اغتشاشات بود و من وظیفه‌ی خودم می‌دانستم در این اغتشاشات شرکت کنم. وقتی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدم برخورد آنها به هیچوجه با من به صورتی که فکر می‌کردم نبود. برخوردها مودبانه و محترمانه بود و در زندانی که من بودم وقایعی از این دست که گفتم صورت نگرفت. پرسنل زندان با من به بهترین نحو برخورد می‌کردند و من خیلی راحت نظرات خودم را گفتم و من فکر می‌کردم که دستگاه قضایی بدون شنیدن حرف و اتهامات من برخورد قاطع و سنگینی خواهد داشت ولی با این واقعیت روبه‌رو شدم که با پرونده من بسیار همکاری شد.

قاضی از متهم پرسید: بعد از سخنرانی ‌‌٢٩ خرداد مقام معظم رهبری شما با چه انگیزه‌ای در فتنه عاشورا شرکت کردید؟ متهم پاسخ داد: انگیزه‌ی من براندازی نظام بود. چون نظام را در اتفاقاتی که صورت گرفت مقصر می‌دانستم و فکر می‌کردم وقتی کسانی مثل محسن سازگارا که قبلا خود از عناصر نظام بودند بعدا جدا شدند حتما ریگی به کفش نظام است. پس از هیچ اقدامی از جمله شرکت و ارسال
SMS در جهت تبلیغ و اقدام علیه نظام فروگذار نکردم.

متهم س – گ در پاسخ این سوال که آیا در تخریب‌ها، تمرد و درگیری با ماموران در روز عاشورا شرکت داشتید، گفت: در تخریب، سنگپرانی و درگیری با ماموران نقشی نداشتم.

قاضی صلواتی گفت: اما شما گفتید به قصد مقابله با نظام آمدید که متهم پاسخ داد من می‌خواستم حضور خودم را نشان دهم اما من جایی را آتش نزدم و مبنایی که بخواهد نظام را از طریق آن دچار اختلال کند این نمی‌دانستم. من فکر می‌کردم با گسترده‌تر کردن تجمع بتوانیم نظام را در سطح جهانی ظالم نشان دهیم. من می‌خواستم حرف خودم را بزنم.

قاضی صلواتی در ادامه درباره‌ی نحوه‌ی ارتباط متهم با سازمان ملل، نوری‌زاد و سایت سازگارا پرسید که متهم پاسخ داد: فکر می‌کردم نظام نمی‌خواهد صدای مخالف خود را بشنود و سعی دارد صدای معترض را سرکوب کند و چون گفته شده بود که نظام همه‌ی رسانه‌های خارجی را از کشور اخراج کرده فکر می‌کردم ما باید دنیا را از وقایع کشور مطلع کنیم.

پس از صحبت‌های وکیل، نماینده‌ی دادستان از متهم سوال کرد به نظر می‌رسد شما تحت تاثیر تبلیغات اقداماتی انجام دادید که باید با تخفیف با آن برخورد حقوقی و قضایی شود و بازجویان مرحله‌ی تحقیقات و همکاران دادسرا برای شما تخفیف در نظر گرفته‌اند پس ما هم با وکیل شما موافق هستیم اما خودتان اذعان داشتید که تا یک مرحله‌ای معترض بودید و خیلی صریح به سمت رویکرد تقابل با نظام حرکت کردید و آیا قبول دارید که در این چندین تجمع اخیر و روز عاشورا با ارسال پیامک‌ها، ایمیل و مصاحبه با بیگانه‌ها قصد براندازی داشته‌اید؟

در اینجا وکیل مدافع متهم تذکر داد که سوال نماینده‌ی دادستان القاءآمیز است.

قاضی صلواتی از نماینده‌ی دادستان خواست که به صحبت‌هایش ادامه دهد.

نماینده‌ دادستان ادامه داد: من به هیچوجه چیزی را به متهم القاء نمی‌کنم. شما حقیقت را بگویید که چه کردید و کجای کارتان اشتباه است.

متهم گفت: یک مقدار بله. اینکه ما از نظام خوشمان نمی‌آید و با آن تقابل داریم و نسبت به آن اعتراض و نظرات بدی داریم در آن بحثی نیست.

نماینده‌ی دادستان خطاب به وکیل، گفت: شما دارید می‌بینید.

وکیل در پاسخ به نماینده‌ی دادستان، گفت: این تقابل نیست بلکه او صرفا می‌گوید خوشمان نمی‌آمده است.

نماینده‌ی دادستان گفت: مواردی در پرونده وجود دارد. مفاد پیامک‌ها را مشاهده کنید. شکوائیه‌ای که متهم امضا کرده است را ملاحظه کنید. با ادبیات حقوقی مشخص است که متهم چه انگیزه‌ای داشته است.

متهم در آخرین دفاع گفت: من فکر نمی‌کردم چنین اتفاقاتی در تجمعات رخ دهد و این موضوع برایم اهمیتی هم نداشت اما ناراحت هم نمی‌شدم ولی اینکه مطمئن باشم یا امیدوار باشم که اقداماتی برای براندازی صورت می‌گیرد خیر. دیدگاه اصلی من این نبود. ولی خوشحال بودم که جمعیت این موضوع را در نظر گرفته است.

وی افزود: دیدگاهم این بود که نظام مجبور به عقب‌نشینی شود و به حرف ما عمل کند چون فکر می‌کردم من جزو اکثریت هستم و بیشتر مردم مثل من فکر می‌کردند. پس طرز فکر من در درجه‌ی اول تحت فشار گذاشتن و عقب‌نشینی نظام بود و اساسا رسیدن به اهداف خودمان را در همین می‌دانستم تا حرف من به کرسی بنشیند چون اگر این اتفاق می‌افتاد به همه‌ی خواسته‌های خود رسیده بودم.

قاضی صلواتی با فراخواندن متهم پرونده دوم اظهار کرد: اتهام شما اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام است چه دفاعی دارید؟

متهم پرونده دوم در دفاع از خود گفت: ‌حضرت امام (ره) دانشگاه را محور تحول‌ها می‌دانستند و موتور سازنده در درون دانشگاه، دانشجو بود. دانشجو، جوان، ‌دارای استقلال و آرمان‌خواه است اگر این موارد در مسیر محوری خودش قرار نگیرد فاجعه می‌آفریند.

وی با تاکید بر این‌که مقام معظم رهبری الگویی برای دانشجو ترسیم کردند که اگر این الگو اجرایی می‌شد این مسائل در کشور اتفاق نمی‌افتاد،گفت: فعالیت سیاسی حق دانشگاه است اما متاسفانه ما در درون دانشگاه دچار افراط یا تفریط شدیم.در حالی که دانشگاه نیاز به مداحی ندارد و نیازمند نقد مستمر است که در حال حاضر در دانشگاه خودمان این را نداریم. دانشگاه با یک انقلاب فرهنگی عظیم‌تر باید روبرو شود که یک بار این کار را خوب شروع کردیم اما خوب ادامه ندادیم.

وی با انتقاد از اینکه جنبش نرم‌افزاری مورد تاکید مقام معظم رهبری و کرسی نقد آزادانه در دانشگاه‌ها به وجود نیامده است، گفت: ما بصیرت‌مان را در میانه راه گم کرده‌ایم اگر بصیرت تشخیص داده نشود بشر مبتلا به آزمون‌هایی می‌شود. در روز تحلیف ریاست جمهوری، مقام معظم رهبری فرمودند "برخی خواص در امتحان شکست خوردند "

وی گفت: وقتی سایت‌ها را نگاه می‌کردم می‌دیدم که این رسانه‌ها تبلیغ سکولاریسم می‌کنند و وقتی مساله عاشورا پیش می‌آید اینها از همه مذهبی‌تر می‌شوند زیرا می‌دانند که اگر اتفاقی قرار باشد در کشور بیفتد ریشه تغییرات از عاشورا شروع می‌شود. آنها می‌دانستند که در مقابل تحلیل عاشورا و ارتباط منسجم با اعتقادات مردم کشور عاجر هستند.

وی گفت: طبق آمار بازداشتی‌ها شرکت‌کنندگان در اغتشاشات،‌منافقین، سلطنت‌طلب‌ها، وابستگان به فرقه‌های ضاله‌ و تمام کسانی که نظام ما در سال ‌١٣٥٧ دست آنها را از منافع ملی قطع کرده، هستند که آنها بازیگردان‌های اصلی این حادثه بودند.

وی در ادامه گفت: آقایانی که خوب بیانیه می‌دهند بیایند و از منافقین، سلطنت‌طلبان، وابستگان به فرقه‌های ضاله، رقاصان خارج از کشور و مطربان اعلام برائت کنند و با هماهنگی وزارت کشور تجمعی را برگزار کنند اگر کسی آمد؟ این شعارها، حمایت‌ها و ... به پایان می‌رسد. دشمن در حوادث بعد از انتخابات از ما دولت وابسته نظامی می‌خواست تا آخرین نظریه ساموئل هانینگتون محقق شود که دست خدا بالاتر از دست آنها قرار گرفت چون نظام ما معنوی است. آنها می‌خواهند کشور ما از نظر اقتصادی مصرف‌محور باشد و به خاطر فضای سیاسی که در کشور ایجاد شده فکر می‌کنم در این زمینه موفق بودند. دشمن می‌خواست سرمایه‌های اجتماعی ایران را بگیرد اگر جلوی این فتنه را نگیریم ما در مساله اعتماد به نظام دچار خلاء می‌شویم و در انتخابات بعدی نیز دچار مشکل می‌شویم. آنها می‌خواستند دموکراسی دینی شکست بخورد.

وی افزود: به جای رسیدگی به احکام امثال بنده و حاضرین جلسه احکام خواص جامعه باید رسیدگی شود. در دوران فتنه به خاطر غبارآلود بودن حق از باطل را نمی‌توان تشخیص داد. گروهی که سکوت می‌کنند و گروهی که آب به آسیاب دشمن می‌ریزند باید محاکمه شوند. من نمی‌گویم روشنفکران را محاکمه کنید اما فعل ارتکابی را می‌توان محاکمه کرد.

متهم پرونده دوم گفت: برخی خواص جامعه با بیانیه‌ها، مصاحبه‌ها و میزگردها، پیاده نظام و کارگزار دشمن بودند. امام (ره) فرمودند که دو طبقه روشنفکران بی‌تعهد و مقدس مآب‌ها دست و پای را می‌بندند والا آمریکا نمی‌تواند کاری کند. این دو جریان باید گذشته‌ی خودشان را بازخوانی کنند. حرف‌هایی که من در دادگاه می‌زنم براساس القائات نیست که در بیرون از آن سوءاستفاده کنند.

وی گفت: بسیاری از دوستان من در خارج از این دادگاه به این نتایج نرسیده‌اند و شنیده‌ام برای ‌٢٢ بهمن برنامه دارند اما ‌٢٢ بهمن فصل‌ الخطاب است. ما برای آن بسیار شکنجه کشیدیم و شهید دادیم. ما وابسته به نظامی هستیم که تمام کوچه‌های آن به نام شهدا مزین است.

متهم پرونده دوم افزود:‌ آقای دادستان به من گفته است طوری حرف بزن تا بر آنهایی که بیرون هستند تاثیر بگذارد. اما من یک سوال دارم آقای رییس‌ جمهور در مورد هولوکاست سوالی را مطرح کرد ببینید چه جنجالی درست کردند. در پایان یک دعایی را دارم که شیعیانی نباشید که عاقبت یزیدی داشته باشید.

قاضی در مورد انگیزه متهم پرونده دوم در شرکت در تجمعات سوال کرد که متهم پرونده دوم گفت: من دنبال بهانه نیستم ما چون نیروی شناخته شده بودیم نمی‌توانستیم سنگ بیندازیم و شعار بدهیم. آقایان می‌گویند اتفاقات پیش آمده حرکت عکس‌العملی است اما در روز فوت آقای منتظری کجا با شما برخورد شد که شعار رادیکال و ساختارشکنانه دادید. ما در تجمعات بودیم اما سازماندهی شده نبودیم و تحکیم وحدت هیچ تجمعی را سازماندهی نکرده است. اولا غیرقانونی بودن دفتر تحکیم وحدت را اعلام کنیم زیرا این موضوع فقط از سوی وزیر علوم غیرقانونی اعلام شده است.

قاضی از متهم خواست تا صراحتا در مورد اقداماتش در روز عاشورا توضیح دهد که متهم پرونده دوم گفت: حضورم در روز عاشورا برای تحلیل فضای سیاسی در مدت ‌١٠ الی ‌١٥ دقیقه بود و فضا به شدت رادیکال بود. بسیاری از جوانانی که در دادگاه هستند اسیر مصاحبه‌ها هستند و من به لحاظ انحراف فکری حاضرم به زندان بروم و تحمل حبس کنم.

قاضی از متهم سوال کرد شما در دو مرحله جداگانه با صدور بیانیه و در یک مصاحبه با صدای آمریکا انتخابات را تحریم کرده بودید چه توضیحی دارید؟

متهم پرونده دوم گفت: تحریم انتخابات اشتباه بود و از روی عناد نبود بلکه ناشی از درگیری‌ها در مجموعه بود. زیرا من وابستگی به احزاب را درست نمی‌دانستم اما فراخوان عمومی برای تحریم انتخابات ندادیم.

قاضی از متهم خواست تا درباره انگیزه‌اش در صدور بیانیه‌های متعدد و مصاحبه با رسانه‌های بیگانه توضیح دهد و گفت: ‌٥ دقیقه قبل از دستگیری در حال مصاحبه با رسانه‌های بیگانه بودی انگیزه‌ات چه بود؟

متهم پرونده دوم گفت:‌ انگیزه ما عناد نبود ما به دنبال اصلاحات هستیم. من به بازجویم گفتم که راه‌های رسانه‌های داخلی به روی ما بسته است و ما مجبوریم با رسانه‌های خارجی مصاحبه کنیم. بازپرس هم گفت چرا این اتفاق افتاد به او گفتم ما فرزندان پدری هستیم که ما را از خانه بیرون کرده و بازپرس گفت وقتی پدرت بیرونتان کرد باید به خانه دشمن پدر بروید که در پاسخ به این سوال جوابی نداشتم.

وی گفت:‌ در حال حاضر فضا در داخل دانشگاه‌ها دو قطبی است و فکری باید به حال این وضعیت شود.

قاضی از متهم پرسید فردی به نام سیامک فرید که خودش را از حقوق بشر بلژیک معرفی می‌کرد از شما خواسته با تعدادی از نمایندگان اتحادیه اروپا در هتل لاله دیدار داشته باشید این موضوع با اظهارات شما مبنی بر اینکه مخالف دخالت خارجیان در ایران هستید تناقض دارد چه توضیحی دارید؟

متهم گفت: من این فرد را نمی‌شناسم و این پیشنهاد را نپذیرفتم و قرار بود در آن جلسه در باره ابعاد حقوق بشری صحبت کنیم. این صحبت‌ها با منافع ملی کشور سازگاری ندارد زیرا اطلاعات جمع‌آوری شده را برای تحریم علیه ایران به کار می‌بردند اما من به این پیشنهاد فکر کردم و گفتم دعوتنامه‌ ای از سوی وزارت امور خارجه برای من بفرستید اما دستگیری سبب خیر شد.

قاضی صلواتی از وکیل متهم برای دفاع از موکلش خواست تا در جایگاه قرار گیرد.

وکیل متهم پرونده دوم گفت: با عنایت به اینکه تا کنون ملاقات حضوری با موکل نداشتم در راستای رعایت حقوق موکلم درخواست دارم او را ملاقات کنم تا دفاعیاتم را ارائه کنم ضمنا موکلم دانشجو است برای ترم عادی باید ثبت نام کند در صورت صلاحدید تمهیداتی در این خصوص اتخاذ شود.

قاضی صلواتی به وکیل متهم پرونده دوم سه روز مهلت برای ارائه لایحه‌اش داد.

قاضی متهم پرونده دوم را به منظور اخذ آخرین دفاع فرا خواند و اتهام مندرج در کیفرخواست را به وی تفهمیم کرد.

متهم پرونده دوم گفت: دچار اشتباه شده‌ام در طول تحصیل حتی یک حکم از کمیته انضباطی نداشتم و اکنون حضور در دادگاه انقلاب برای من سنگین است.

وی گفت:‌ در برآورده کردن خواست نظام خوب عمل نکردیم و فرزندان و شاگردان خوبی برای نظام نبودیم.

این متهم افزود: دفتر تحکیم وحدت چه قانونی و چه غیرقانونی دارای یک ساختار حقوقی است دادگاه درباره بیانیه‌های صادره به صورت مجزا باید تشکیل شود و مجموعه باید از نظر حقوقی پاسخگو باشند و به این قضیه به صورت سازمانی نگاه شود.

متهم پرونده دوم خطاب به دادگاه گفت: برای بسیاری از کسانی که حتی تحت تاثیر بنده بودند فرصت جبران در مسیر رفتار تعالی بخش داده شود ضمن اینکه ما قبول داریم مرتکب جرم شده‌ایم اما زندان و فضای بازداشتگاه جایی نیست که ما بتوانیم رفتارمان را تغییر دهیم.

این متهم از قاضی خواست فکر و اندیشه را در دادگاه محاکمه نکنند.

در ادامه "الف.م" پس از تفهیم اتهام گفت: مادرم عضو گروه مادران صلح بود. پدرم در سال ‌٦٧ به اعدام محکوم شد و عمویم در سال ‌٦٣ به دلایلی از ایران خارج شد.

وی افزود: من در جهت نقد کمونیسم بودم و تا کنون عضو هیچ گروه و انجمنی نبودم، اما فعالیت نوشتن خود را در رسانه‌های داخلی و خارجی انجام می‌دادم.

الف.م درباره‌ی گروه اپوزیسیون خارج از کشور اظهار کرد: این گروه دچار بحران هویت هستند، مانند چیزی که در اردوگاه اشرف است، هویت‌طلب و معارضند. پس از فروپاشی کمونیسم ایرانی، این گروه شروع به مهاجرت به کشورهای اروپایی کردند. به دل امپریالیسم رفتند و آن‌جا دوباره دچار بحران هویت شدند و امکان بازگشت هم نبود و کار به آن‌جایی رسید که اپوزیسیون خارج‌نشین پوسیده، نسخه‌های غیرواقعی برای ایران بپیچیند.

متهم پرونده‌ی سوم، با بیان این‌که ‌٨٠ درصد اپوزیسیون خارج از کشور کمونیست مخالف انتخابات بودند، افزود: این در حالی بود که ما آن فضای شاداب را پیش از انتخابات داشتیم.

وی افزود: من در برخی از سایت‌ها مقاله داشتم. با برخی رادیوها مصاحبه کردم. بعد از دوره‌ی زوالی که گروه مذکور طی کردند تنها راه بازنمایی و بازتولید هویت اینها رسانه‌هایی شد که از کیفیت بالایی برخوردار نبودند. ما اینها را خوب می‌دانیم و من منتقدشان بودم. من در مقاله‌ای نوشتم که سابقه‌ی رادیو لندن چه بوده است.

وی ادامه داد:‌من به عنوان یک شبه انتقادی همیشه منتقد این دسته بودم و دلم نمی‌خواست آینده‌ام با آن گذشته گره بخورد. به خاطر همین در مجلات ایران قلم زدم.

وی افزود: این را از من بپذیرید که من ناچارا گرایش قلبی به پدرم دارم، اما حقیقت این است که آنهایی که آن سوی آب ایستاده‌اند که دوستان قدیمی پدرم بودند به راحتی دوست دارند ما را ملعبه کنند به اسم خانواده‌ی جانباختگان.

وی با اشاره به این‌که در صفحات اندیشه چند روزنامه‌ی اصلاح‌طلب فعالیت داشته و مصاحبه‌های زیادی با روشنفکران انجام داده است، گفت: واقعیت این بود که این عده به جای آن‌که زاده‌ی فرهنگ، تاریخ و اجتماع خود باشند، همیشه نگاه از بالا داشتند و نسخه‌پیچی می‌کردند.

وی درباره‌ی اتهامات خود عنوان کرد: مقالاتی که من می‌نوشتم اگرچه موضوعشان سیاسی بود، اما کاملا یک گرایش فرهنگی داشتم. کار عمده‌ی من نوشتن بود. من تجمعات زیادی نرفتم و در تجمع عاشورا هم نه شعاری دادم و نه تخریبی انجام دادم. البته به خاطر این‌که چند ترمی حقوق خوانده‌ام می‌دانم که در آن هوای غبارآلود بین فرد معترض و کسی که مستقیما شعارهای ساختارشکن می‌داد تفاوتی نبود. البته مقام معظم رهبری گفته‌اند مواظب نگفتن‌هایمان هم باشیم.

در ادامه، قاضی صلواتی از متهم پرسید آیا با انگیزه‌ی سیاسی در تجمع عاشورا شرکت کردید؟ متهم پاسخ داد: من تنها جایی که با دوستان و همفکرانم کار می‌کردم سایت سرپیچ بود و بعد از انتخابات من هیچ مصاحبه‌ای با رادیوهای خارجی نداشتم. مصاحبه‌ی من با رادیو همبستگی هم برای دفاع از شرکت در انتخابات بود و با رادیو زمانه هم مکالمه‌ای ‌٢ دقیقه‌ای داشتم که گفتم در انتخابات شرکت می‌کنم و دلایل آن اقتصادی و نقد سیاست‌های فرهنگی دولت نهم است.

وی درباره‌ی نحوه‌ی حضور خود در تجمعات روز عاشورا عنوان کرد: در روز عاشورا با هماهنگی قبلی با پنج تن از دوستانم و بدون قصد سیاسی مشخصی در تجمعات شرکت کردیم. در مسیری که از ماشین پیاده شدیم و حرکت کردیم هیچ شعاری ندادیم و فقط تماشاگر بودیم.

متهم پرونده‌ی سوم در پاسخ به این سوال قاضی صلواتی که آیا شما دوستانتان را برای حضور در تجمعات عاشورا ترغیب کردید؟ گفت: ماشین مال من بود، اما من دوستانم را ترغیب نکردم. این‌طور نبود که من سازمان‌دهنده‌ی این پنج نفر باشم و حتی پیش از رسیدن به خیابان حجاب وقتی که دوستانم تصمیم گرفتند به خیابان آزادی بروند همه‌ی دوستانم اقرار کردند که من نگذاشتم آنها در تجمعات شرکت کنند. من از لحظه‌ی اولی که وضعیت خیابان طالقانی را دیدم فهمیدم مسائلی که اتفاق می‌افتد ربطی به عقاید، شعائر و عرف جامعه‌ی ما ندارد.

الف.م در ادامه‌ی دفاعیات خود درباره‌ی انگیزه‌ی شرکت در تجمعات عاشورا گفت: بخشی از این محاکمه در واقع محاکمه‌ی من نیست. محاکمه‌ی رهبرانی است که حاضر نشدند به احزاب رسمی تن بدهند و فضا را باز گذاشتند تا رسانه‌های خارجی و اپوزیسیون خط و ربط تعیین کنند. چرا آنها پاسخگو نیستند؟ چرا کسانی که با ادعای تقلب، اعلام تجمع کردند مسوولیت کارشان را نمی‌پذیرند؟

وی با بیان این‌که در زندان درباره‌ی انگیزه‌ام بیشتر فکر کردم، افزود: من ‌١١ صبح روز عاشورا در خیابان طالقانی بودم و وقتی به خانه رسیدم متوجه شدم که چه اتفاقاتی افتاده است و هیچ برنامه‌ریزی نکرده بودم. پس آنهایی که با بیانیه‌های خودشان که احتمالا خیلی خوش‌نویس هم هست ما را سر شوق آوردند چه؟


الف.م با بیان این‌که من به سیاست‌های اقتصادی و فرهنگی دولت نهم انتقاد داشتم، افزود: من در روزنامه‌های رسمی فعالیت می‌کردم.


متهم پرونده‌ی سوم درباره‌ی نحوه‌ی بازداشتش گفت: ابتدا با احضار به دفتر پی‌گیری وزارت اطلاعات رفتم و آن‌جا بازداشت شدم.


وی خاطرنشان کرد: من پس از انتخابات هیچ مصاحبه‌ای نداشتم و اگرچه در گذشته مصاحبه‌هایی داشتم و این موضوع را تشخیص نداده بودم، ولی پس از انتخابات حاضر به مصاحبه نشدم و مقاله‌ای ننوشتم که کسی را تحریک کنم و در ماه‌های اخیر هم کاملا در روزنامه‌های رسمی مطلب نوشته بودم.

وی با بیان این‌که زندان یک فرصت تأمل برای من بود، گفت: در فرصت ایجاد شده توانستم بدون لکنت صحبت کنم و هرچه بود گفتم و صادقانه به من کمک کردند.



وی ادامه داد: من از زمانی که توانستم در انتخابات شرکت کنم، در همه‌ی انتخابات‌ها شرکت کرده‌ام و هیچ وقت دم از تحریم نزدم و وقتی رای دادم، فکر کردم جزو حماسه‌آفرینان هستم، ولی می‌دانم در تجمع عاشورا از خط قرمزها گذشتم و آن‌چه که در روز عاشورا اتفاق افتاد هیچ احترامی برای عقاید، تقوا و آرامش مردم قائل نبود و فقط دو سه روز بعد جوابش را گرفت.


وی در ادامه با اشاره به این‌که بار اولی است که بازداشت می‌شود، خاطرنشان کرد: من در مقابل مردم سر تعظیم فرود می‌آورم و از محضر مقام معظم رهبری و ریاست دادگاه طلب عفو و بخشش دارم.

در ادامه قاضی صلواتی با اشاره به این‌که وکیل متهم پرونده‌ی سوم اکنون در دادگاه حضور ندارد و لایحه‌ای برای دفاع از شما ضمیمه‌ی پرونده کرده است، از متهم خواست تا آخرین دفاعیات خود را ارایه کند.

این متهم در آخرین دفاعیات خود با اقرار به اشتباه خود عنوان کرد: از دادگاه طلب عفو و بخشش دارم، شاید رأفت اسلامی بتواند مرا دوباره به جامعه برگرداند و فضای قلم زدن به طور موثرتر را برای من ایجاد کند.


به گزارش ایسنا، در ادامه نماینده‌ دادستان به قرائت اتهامات متهم پرونده‌ی چهارم «پ.ف» ساکن تهران و بهایی پرداخت و گفت: این متهم فعالیت تبلیغی علیه نظام به نفع گروه‌های معاند از طریق شرکت در اغتشاشات عاشورا داشته، هم‌چنین اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور و استفاده از تشکیلات دریافت ماهواره از جمله اتهامات وی است.



وی افزود: فرقه‌ی بهاییت و بیت‌العهد که در فلسطین اشغالی واقع است، علی‌رغم رویه‌ی گذشته‌اش که همواره بهاییان را از شرکت در انتخابات برحذر می‌داشت، در انتخابات دهم با حمایت از کاندیدای منتسب به جنبش سبز، هواداران خود را امر به شرکت در انتخابات کرد و با فراهم کردن فضای آشوب و اغتشاش از طریق سایت‌ها بهاییان را دعوت کرد که با به اوج رسیدن هنجارشکنی‌ها در عاشورای حسینی، به گونه‌ای فعال در کلیه‌ی تجمعات عاشورا و در همه‌ی نقاط شهر حاضر شوند و متهم حاضر یکی از آنهاست.

نماینده‌ی دادستان خاطرنشان کرد: بر اساس اقاریر صریح متهم و دعوت رسانه‌ها در ماهواره و گزارشات مراجع امنیتی، متهم در تاریخ ‌٦ /‌١٠ /‌٨٨ در تهران بازداشت شد و بر اساس مواد ‌٦١٠ و ‌٥٠٠ قانون مجازات اسلامی و ماده ‌٩ قانون ممنوعیت به‌کارگیری تجهیزات دریافت ماهواره، تقاضای مجازات متهم را دارم.

متهم به ارایه‌ی توضیحاتی درباره‌ی بیت‌العهد پرداخت و گفت: بیت‌العهد هیات ‌٩ نفره‌ای در کشور فلسطین اشغالی هستند که تمام تشکیلات جامعه‌ی بهایی را در اختیار دارند و بهاییان باید طبق اوامر آنها عمل کنند و معمولا پیام‌هایش را از طریق برگزاری ضیافت‌هایی به جامعه‌ی بهایی منتقل می‌کنند و تا قبل از انتخابات مجلس هشتم، بیت‌العهد فعالیت سیاسی را ممنوع اعلام کرده بود، اما در انتخابات مجلس هشتم به ما اجازه‌ی شرکت دادند و پس از آن هم در انتخابات دهم اجازه‌ی شرکت داشتیم.

متهم گفت:من در انتخابات حضور داشتم و در تجمع ‌٢٥ خرداد از میدان انقلاب تا آزادی به همراه یکی از دوستان بهایی‌ام شرکت کردیم. در روز عاشورا نیز من از طریق شبکه‌ی بی‌بی‌سی انگلیسی، صدای آمریکا و رادیو فردا متوجه شدم که قرار است تجمعی برگزار شود. از طریق یکی از دوستان جامعه‌ی بهایی نیز اس‌ام اسی دریافت کردم.

وی افزود: در روز عاشورا ساعت ‌٩:٣۰ صبح به یکی از دوستان بهایی‌ام زنگ زدم که او گفت من با گروه خودم می‌روم. در نتیجه من به همراه ‌٥ نفر دیگر در میدان فاطمی قرار گذاشتیم و سپس به سمت پایین حرکت کردیم. روی پل حافظ تجمع نیروی انتظامی را دیدم و زیر پل اغتشاشگران بودند.

وی با اشاره به این‌که در روز عاشورا شاهد درگیری اغتشاشگران با نیروی انتظامی در چهارراه ولی‌عصر بوده است، عنوان کرد: وقتی تجمع غیرقانونی برگزار می‌شود، نیروی انتظامی مسوولیت برقراری آرامش را بر عهده دارد.

متهم پرونده‌ی چهارم در پاسخ به این سوال قاضی صلواتی مبنی بر این‌که بیت‌العهد چطور به شما اجازه داد که در تجمعات عاشورا شرکت کنید؟ عنوان کرد: آنها احساس می‌کردند در جمهوری اسلامی ایران حق آزادی‌های بیشتری دارند.هرچند به نظر من آزادی کامل در زمینه‌ی عقیدتی داشتند.

وی در پاسخ به سوال دیگر قاضی صلواتی که درباره‌ی نحوه‌ی تشکیلات ضیافت بود، گفت: تشکیلات ضیافت زیر نظر بیت‌العهد است. هر منطقه چند ضیافت و یک ناظم ضیافت دارد. ضیافت ما حدود ‌٢٠ نفر عضو داشت و هدفشان این بود که حرکت ضد ارزش‌های نظام انجام بدهند.

وکیل مدافع این متهم با حضور در جایگاه و با بیان این‌که مطالبی که می‌گوید جدا از بحث فرقه‌ای است که متهم تابع آن است، گفت: بهاییان ساکن در ایران و تهران تابع هیاتی در اسراییل هستند و این تبعیت گاهی اختیاری و گاهی اجباری است. در اظهارات متهم هم وجود دارد که اگر از بیت‌العهد تبعیت نمی‌داشتیم از این مجموعه مطرود می‌شدیم. پس عمل متهم یک عمل غیرارادی بوده است.

وی با اشاره به این‌که متهم خود به حضور در تجمع عاشورا اقرار کرده است، گفت: اقرار در دعاوی به عنوان ام‌الدلایل مطرح می‌شود، اما نکته‌ای که می‌خواهم این است که هم‌چنان که وزارت اطلاعات خدمت بازپرس متهم مرقوم داشتند، به نظر می‌رسد که این متهم همکاری خوب و بلاشائبه‌ای داشته که موجب سهولت تحقیقات شده است و من با توجه به اوضاع و احوالی که متهم در آن شرایط مرتکب جرم شدند، تقاضا دارم که مجازات ایشان با توجه به رأفت اسلامی صادر شود.

متهم «پ.ف» در پاسخ به این سوال قاضی صلواتی که با توجه به این‌که تشکیلات بهاییت توسط مراجع قانونی ممنوع شده است، چرا عضو آن بودید و هم‌چنین با توجه به جدایی دین از سیاست در آن فرقه، چطور شد که شما وارد تجمعات سیاسی شدید؟ گفت: ما قرار بود در سیاست دخالت نکنیم، ولی این سوالی که شما مطرح کردید سوال من هم هست. از چرایی آن اطلاع ندارم، اما برای این‌که سرپیچی کردن موجب مطرود شدن می‌شد در تجمعات شرکت کردم.

این متهم در آخرین دفاع خود ضمن تشکر از رفتار خوب بازجویان وزارت اطلاعات، اظهار کرد: با توجه به این‌که عملی که انجام دادم ناخواسته بوده، ولی به هر حال بنا به اراده‌ام می‌توانستم انجام ندهم، خواهشمندم در جرم من تخفیف قائل شوید.

قاضی صلواتی اتهام ارتباط، هواداری و هواخواهی موثر با گروهک منافقین با مجازات محاربه را به متهم پرونده پنجم تفهیم کرد و گفت چه دفاعی داری؟ وی گفت: از ‌١٣ سالگی در تنها کتابخانه محل که متعلق به سازمان منافقین بود با کتاب‌های آنها آشنا شدم و در همان زمان آموزگارمان را به لحاظ فعالیت با سازمان اعدام کردند و در سال ‌١٣٨٤ جذب سازمان منافقین شدم و با ایمیل با آنها ارتباط برقرار کردم، آنها اسامی مختلفی چون رضا، موسی، رامین برای من انتخاب کردند و فعالیت های تبلیغی داشته‌ام تا اواسط سال ‌٨٦ توسط ماموران اطلاعات بازداشت شدم، اما مورد رافت دستگاه قضایی قرار گرفتم و بعد از آن هیچ گونه ارتباطی با سازمان نداشتم.

متهم خطاب به دانش آموزان و فرزندان معنوی‌اش گفت: پس از طی سه ماه محکومیت و شش ماه انفصال خدمت که در واقع ‌٢ سال حقوق نگرفتم، منافقین با من تماس گرفتند که این موضوع را به حراست اطلاع دادم و محل زندگی ام را جابه جا و به پاکدشت رفتم، اما از سوی سیمای منافقین ایمیل های متعددی برای من فرستادند و با آنها ارتباط برقرار کردم. آنها نام مستعار شهاب را برای من گذاشتند و سرپل ارتباطی جدیدم مهری شد که مرا ترغیب به شرکت در تجمعات کرد، اما نتوانستم در تجمعات شرکت کنم. تنها عکسی از تجمعات ‌١٦ آذر تهیه و برای آنها ارسال کردم و برای روز عاشورا فایلی حاوی لیست شعارها ، عکس مسعود و مریم رجبی برایم فرستادند و خواستند که عکس ها را منتشر و آن را در بین تجمع کنندگان پخش کنم، سپس از آنها عکس گرفته و برایشان بفرستم.

متهم پرونده پنجم گفت: روز عاشورا بدون این که موضوع را به خانمم بگویم با دختر کوچکم به زیر پل کالج رفتیم که موبایلم زنگ خورد و از سیمای منافقین از من درباره وضعیت آنجا سوال کردند که من گفتم مردم شعار الله اکبر می دهند ، جمعیت زیاد است. انگار انقلاب‌٥٧ رخ داده ، سنگ پرانی از بالای پل می شود، گاز اشک آور زدند و صدای تیراندازی می آید که در این زمان ارتباط تلفنی قطع شد.

وی گفت: فیلم کوتاهی از جمعیت گرفتم و زمانی که نیروی انتظامی وارد صحنه شد، می خواستم به منزلم برگردم که از سوی منافقین با من تماس گرفتند و گفتند به سمت ولیعصر برو که من باتری و سیم کارت موبایلم را درآوردم.


متهم پرونده پنجم گفت: مسعود رجبی مدت ها پنهان بود، وقتی قضیه هرج و مرج پیش آمد در اردوگاه اشرف حاضر شد و با نیروهایش صحبت کرد و گفت: فضا برای ما باز شده. هدف ما سرنگونی است.

وی با اشاره به این‌که آنها شعارهایی همچون مرگ بر دیکتاتور برای من در ایمیل ارسال کرده بودند، گفت: بعد از عاشورا در تلویزیون چند خانم بدحجاب را دیدم که شعارهای منافقین را سر می دادند و به جای عکس مسعود و مریم پارچه سبز بالای سرشان گرفته بودند.


متهم در حالی که گریه می‌کرد، گفت: آمدند عاشورای مارا به این شکل درآوردند.


وی گفت: بعد از روز عاشورا نامه‌ای از سرپل قبلی‌ام رسید، مبنی بر این که شیوا سرپل جدید است و پروسه جدیدی را بیان کردند مبنی بر این که در داخل تاکسی سوار شوید و به جای میدان ولیعصر بگویید به میدان مصدق می‌روم. سپس از این موضوع فیلم بگیرید و برای ما بفرستید.

متهم پرونده پنجم در تصریح پروسه تعیین تکلیف گفت: در این پروسه خلاصه‌ای از جریانات مختلف دانشجویی، احزاب، جناح‌ها، صحبت‌های شخصیت‌های مختلف در جریان مناظره انتخابات و سخنان امام جمعه تهران جمع بندی و این نتیجه را گرفته بودند که شکاف عمیقی به وجود آمده و نیروها در درون نظام ریزش می‌کنند و ما باید سوار این موج شویم و آنها را به سمت دلخواه هدایت کنیم تا قضیه سال ‌٥٧ پیش نیاید و جریان از دست ما خارج نشود.

 

متهم در بیان آخرین دفاع گفت: در وقوع جرم اعتراف دارم، اما در هیچ تجمعی شرکت نکردم، جواب منافقین را ندادم، اگر می‌دانستم روز عاشورا به این شکل می‌شود از خانه بیرون نمی‌رفتم. من شرمنده از خدا و مقام معظم رهبری به خاطر بچه‌هایم طلب عفو می‌کنم.


قاضی پس از اعلام ختم جلسه،گفت: جلسه چهارم رسیدگی به اتهامات متهمان روز عاشورا به زودی اعلام می‌شود.